نوشتار
درآمدی بر بازاریابی فرش
وضعيت فرشبافي در بسياري از كشورهاي جهان همچون ايران، تركيه، هند، پاكستان، افغانستان، چين، مراكش، مصر و... از ديرباز گسترده بوده است و مردم اين كشورها به كار بافتن قالي آشنايي داشتهاند و اين كشورها را ميتوان به عنوان قديميترين مراكز بافت فرش در جهان قلمداد كرد.
در ميان اين كشورها، فرش ايران از قالي و قاليچه گرفته تا گليم و دیگر دستبافها جايگاه بسيار بالايي در ميان كشورهاي جهان دارد. آمارهاي موجود در زمينه صادرات فرش اين حقيقت را نشان ميدهد كه تا سال ۱۹۷۰ ميلادي، فرش ايران اغلب بازارهاي مهم جهان را در نيمي از مقدار و ارزش صادرات جهاني اين كالا به خود اختصاص داده است.
پیش از پيروزي انقلاب، ارز فراوان حاصل از فروش نفت بر همه فعاليتهاي اقتصادي، صنعتي و بازرگاني كشور گسترده بود و همگی كمبودها و كاستيها را به ساده گی پوشش ميداد. اين مساله باعث شده بود تا براي هيچ يك از كالاها و توليدات مورد نياز اعم از صادراتي يا وارداتي، برنامهريزي و تشكيلات آموزش ديده فراهم نشود.
پول رسمي كشور با پشتیبانی كافي ناشي از فروش نفت برخوردار بود و ساير كالاهاي مهم از جمله قالي، هيچ گاه به صورت مستقل مورد بررسي و مداقه قرار نميگرفت تا بتواند در نوسانات بازارهاي خارجي موقعيت خود را حفظ كند و يا شرايط مناسبتري را به دست آورد.
پس از آن در سال ۱۹۷۳ما شاهد يك دوره شكوفايي در صنعت و بازار فرش ايران شديم كه به مدد مطالعه درمورد بازار و همچنين تامين نياز مشتريان بدست آمد، اما امروزه به علت عدم توجه به اصول بازاريابي نوين و راهبردي فرش در تمامي مراحل از مرحله تهيه مواد اوليه، بافت فرش تا عرضه به بازارهاي جهاني باعث شده كه ما جايگاه واقعي خود را در بازارهاي سنتي و ثابت (كشورهاي اروپايي و آسيايي مانند آلمان، انگلستان، اتريش، فرانسه و عربستان) و بازارهاي جديد (ژاپن، برزيل، اروپاي شرقي، استراليا و زلاندنو) به نفع رقيبان خود همچون كشورهاي چين، هند، پاكستان و... از دست بدهيم.
در زمینه اصول بازاريابي نوين و راهبردي كه صادركنندگان ناديده ميگيرند ميتوان موارد زير را نام برد:
• نگرش قوم مدارانه
نگرش قوم مدارانه در بافت فرش و عدم هماهنگي در بافت فرشهاي ايران و ذوق و سليقه خريداران در بازارهاي جهاني از نظر طرح، رنگ، نقشه، اندازه، رجشمار، كيفيت، نوع بافت، و... باعث از دست رفتن بخشي از بازارهاي ما به نفع رقبا شده است.
• نبودافراد متخصص
عدم وجود افراد متخصص در امر كارشناسي قالي، اعم از بافندگي، طراحي، رنگرزي و... كشور ما به متخصصين، كاردانان و كارشناساني نياز دارد كه هر يك بتوانند راهنمايي گروهي هنرمند فرش را برعهده بگيرند. كارشناساني كه بافنده نيستند اما بافندگي را به خوبي ميدانند و كارشناسان طراحي، رفوگري، رنگرزي و... همچنين بيش از هرچيز ما به متخصصيني نياز داريم كه هم به ابعاد هنري فرش و هم به ابعاد اقتصادي آن و هم به عواقب بيتوجهي به هر دوي اين موارد آگاه باشند و در عين حال سياستگزاراني براي فرش باشند كه از روي عقل و منطق تصميم بگيرند. اميد است در مورد آموزش دانشجوياني كه در مقاطع مختلف رشته فرش به تحصيل مشغولند قصور و كوتاهي صورت نگيرد تا در آينده افرادي متخصص عهدهدار زمام امور فرش شوند.
• نبود شناسنامه
نبود شناسنامه براي فرشهاي ايراني گره بالا، نفيس و گران قيمت و دیگر فرشها كه عكس بافنده و دیگر ویژه گی های وي، مدت زمان بافت، محل بافت، طرح، ابعاد، رنگ زمينه، رنگ حاشيه، جنس تار، جنس پرز، شمار تقريبي گره در هر متر مربع و... در آن ثبت شده باشد و تاييد آن توسط مسوولان اين صنعت براي جلوگيري از تقليد رقبا و ارايه فرشهاي تقلبي خود با نام فرش ايران.
• فقدان نوآوري و يكنواختي طرحها
فقدان نوآوري و يكنواختي طرحها و نبودن طرحهاي نو و جالب باعث شده است در بسياري از بازارهاي جهاني، فرشهاي بيگره هندي و چيني كه به مراتب كيفيتي پايينتر از فرشهاي ايراني دارد، به مدد نوآوري در طرح، رنگ و تزئيني بودن آن، بازارهاي جهاني فرش ايران را اشباع كنند. نكته قابل توجه در اين خصوص اين است كه آنچه قالي ايران را از ساير كشورهاي جهان متمايز و ممتاز ميسازد اصالت طرحها، نقشههاي تاريخي و سنتي آن است و بافت قاليهايي كه كپي تابلوهاي نقاشان معروف غربي است و در اصطلاح به آن گوبلني گفته ميشود و ريشه در حركتهاي تقليدي دارد، كه از زمان قاجار به بعد شروع شد ، باعث زيان در هنر و صنعت قالي بافي كشورمان شده و می شود. ما بايد با حفظ نقشهها و طرحهاي سنتيمان كه قالي ما را از ديگر كشورها متمايز و ممتاز ميسازد اقدام به نوآوري كنيم زيرا خارجيها ميخواهند قالي با مبلمان مدرنشان هارموني داشته باشد.
• روشهاي نادرست توليد
مانند بيگره بافي، جفتي بافي، استفاده از پودهاي ضخيم براي بالا آمدن قالي و...
• رقابت
نبود توجه به حضور فعال رقباي متعدد مانند هندوستان، پاكستان، چين، افغانستان، روسيه، تركيه، روماني، مصر، مراكش و كشورهاي اروپاي شرقي كه با عرضه فرش هاي تقليدي از نقشهها و طرح فرش ايران دست به توليد انواع قالي و قاليچه زدهاند. اين كشورها با بهرهگيري از نيروي انساني فراوان و ارزان خود در سالهاي اخير قيمت را پايين آوردهاند و اين كاهش قيمت تا حدي بوده است كه حتي حساسيت بازار اروپا و آمريكا در مورد نقش و طرح را تحت تاثير قرار داده است.
به گونه اي كه در حال حاضر ۸۴ درصد قالي مورد نياز آمريكا از سوی سه كشور هند، چين و پاكستان تامين ميشود و اين كشورها به ترتيب ۳۷ درصد ۲۹ درصد و ۱۸ درصد از بازارهاي قالي آمريكا را به خود اختصاص دادهاند و حتي بسياري از رقباي تازه وارد، پا را از حد تقليد طرحهاي ايران فراتر گذاشته و در مواردي دست به جعل عنوان و كارهايي از اين قبيل ميزنند. برای نمونه شركتهاي بازرگانی هند از اين قبيل ميباشند كه فرشهاي بافته شده اين كشورها تقليدي از نقشهاي ايراني است و آن را با عنوان ايندو كرمان و يا ايندو كاشان و... ميفروشند و جالب اين كه اين شركتها قلم ايندو و يا همان هند را با حروف بسيار ريز و عبارت كرمان، كاشان و يا ساروق و.. را با حروف بسيار درشت و چشمگير روي قالي مينويسند و در بعضي از موارد حتي نام كشور خود را حذف كرده و قالي بافت خود را با نام قالي ايران به فروش ميرسانند و براي اين مساله كشور ما حق هيچگونه اعتراضي در قبال تقليد طرحهاي سنتي خد به محافل قضايي بينالمللي را ندارد و حق هم با محافل قضايي بينالمللي است چون ما كوتاهي كرديم و هيچكدام از طرحهاي ايراني سنتي و اصيل را ثبت نكردهايم و آنها هم اعتراض ما را بدين وسيله رد ميكنند.
• مواد اوليه نامرغوب
بهره گیری از مواد اوليه نامرغوب در بافت فرش مثل پشم دباغي، خامههاي نامرغوب، مصرف نخهاي اكریليك، استفاده از رنگهاي شيميايي تيره و بيثبات به جاي رنگهاي طبيعي روش و يا با ثبات، استفاده از روغنهاي متفرقه در كارخانجات ريسندگي به جاي روغنهاي حل شونده سنتتيك و... به خاطر سودجويي دلالان و يا واسطهها و عدم اصلاح ناآگاهي بافندگان و... باعث خدشه دار شدن بازار فرش ما ميشود.
• نبود وجود مراكز اطلاعاتي
درست نکردن مراكز اطلاعاتي جهت گردآوري و شناخت كليه اطلاعات و سوابق راجع به فرشها و طرحهاي اصيل ايراني موجود و يا از بين رفته جهت زنده كردن و ثبت آنها در بازارهاي جهاني براي جلوگيري از تقليد رقبا و عرضه فرشهاي توليدي آنها با نام ايران و عدم وجود راهبرد سياستهاي تشويقي و ترغيبي مناسب مانند تبليغات، فروش شخصي، پيشبرد فروش و روابط عمومي منسجم و منظم در مورد محاسن فرش ايران در بازارهاي جهاني نسبت به رقبا.
• نبود انجام تحقيقات بازاريابي
شناخت خريداران در بازارهاي جهاني، آگاهي از نيازها و خواستههاي آنها از نظر طرح، رنگ، ابعاد، اندازه رج شمار در هر يك از بازارهاي جهاني باعث اعتبار فرش ايران خواهد بود. برای نمونه در بازار اروپا و آمريكا سليقه خريداران در زمينه طرح، اندازه، رنگ قالي و... متفاوت است كه بدون انجام تحقيقات بازاريابي رسيدن به اين اطلاعات غيرممكن و به شكست كامل ميانجامد.
• نبود وجود راهبرد صادرات فرش
مشخص نبودن راهبرد صادرات فرش در سطح كلان كشور توسط دولت و همچنين عدم وجود يك مركز يا بانك اطلاعاتي جهت قراردادن آخرين اطلاعات بازاريابي جهاني در زمينه قالي ساير ويژگيهاي بازارها از نظر طرح، اندازه، رج، شمار، رنگ، قوانين و مقررات كشورها، نمادهاي فرهنگي كشورها و...
• مشکلات بسته بندی
دقت نکردن در بستهبند عدلبندي فرشها (كمربندكشي) و حمل و نقل جهت عرضه به بازارهاي جهاني، عدم ارايه بستهبندي متناسب با نمادهاي فرهنگي بازارهاي جهاني، بی توجه بودن به بستهبندي و عدل بندي مناسب براي محافظت از لحاظ سردي و گرمي، عدم ارايه نوشتهها در دو طرف عدلها به زبانهاي زنده دنيا، نبود توجه به مقررات كشور خريدار از دیدگاه وزن عدلها و... . در این زمینه مقررات كشورها متفاوت است؛ برای نمونه روي كليه بستهبنديها كه وارد انگلستان ميشود بايد جمله ساخت خارج نوشته شود و يا در برخي از كشورها مانند آمريكا، مقررات نوشتن حجم و محتوي روي بستهها كاملاً كنترل ميشود و يا در كشور سوييس وزن ناخالص کنترل ميشود كه اين وزن بايد روي عدل مشخص شود ومانند آن .
• مشکلات توزیع
استفاده نکردن از راهبرد كانال توزيع مناسب جهت عرضه فرشها در بازارهاي جهاني از لحاظ مطلوبيت مكان، زمان، تركيب و اطلاعات.
• نبود بهره گیری از راهبرد قيمت گذاري
استفاده نکردن از راهبرد قيمت گذاري مناسب فرش در بازارهاي جهاني عدم توجه به توسعه صادرات فرش جهت كسب درآمد ارزي، عدم نياز به كشورهاي خارجي جهت توسعه اين صنعت، بازگشت سريع سرمايه و مشاغل جانبي كه به همراه دارد مانند، پرورش كرم ابريشم و نوغانداري، توليد ابريشم، توسعه دامداري براي به دست آوردن پشم مرغوب، توسعه كشاورزي جهت كاشت پنبه و گياهان رنگي كه با وجود استعداد فراوان كشورمان در زمينه كشاورزي هرساله به علت عدم وجود گياهان رنگي مورد نياز مقادير فراواني رنگ شيميايي مصنوعي از خارج وارد ميشود كه باعث لطمه به فرش ما ميشود، نختابي، رنگرزي، كار پشمشويي، قاليشويي طراحي نقشه، پرداخت، رفوگري، بافت قالي، فروشندگان و صادركنندگان، جلوگيري از مهاجرت روستاييان به شهرها و... ميشود.
با وجود امكانات فراوان در صنعت فرش در كشور ما، به اين صنعت به عنوان عاملي جهت رشد و توسعه و جايگزيني مناسب براي صادرات نفتي توجه نميشود و از سوی ديگر مي بینيم كه در كشورهايي كه اين صنعت در بين مردم آنها جنبه سنتي و تاريخي ندارد با توجه به اهميت و تاثيرات اقتصادي آن، بسياري از كشورها با استفاده از طرحها و نقشههاي كشورهايي كه سابقه تاريخي در اين صنعت دارند، دست به بافت فرش زده و حتي حجم توليدات خود را به ميزاني رسانيدهاند كه نسبت به صدور اين كالا نیز اقدام ميكنند.برای نمونه می توان به كشورها ی فرانسه، انگلستان، لهستان، اسپانيا، فنلاند و برخي از كشورهايي آسيايي اشاره كرد. « صنعت کهن »