اتحادیه فرش ایران در ژاپن Persian Carpet Association in Japan

سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران
اتحادیه فرش ایران در ژاپن Persian Carpet Association in Japan

نوشتار

سراپي چيست؟!

آنانيکه با فرش ايران آشنايند و مختصر دقت و تأمّلي در احوال آن دارند يقيناً تاکنون به نکات مبهم فراوانی در رابطه با زوايای گوناگون تاريخی، فرهنگی، فنّی و اقتصادی آن برخورد نموده اند که شايد هرگز برای بسياری از آنها پاسخی قانع کننده نيافته و در اين تنگی قافيه هر کس به فراخور حال خويش آنها را به رأی خود تعبير، تفسير و توجيه نموده و گاه برخی پا از اين فراتر نهاده و نظر خويش را بعنوان واقعيتی بلا شک و شبهه در مجامع، محافل و مکتوبات مربوطه عنوان و به فرش ايران تحميل نموده اند که مع الأسف بسياری نظريات خلاف واقع و يا سخيف و غير معقول بدين نحو به دامان فرش ايران چسبيده که مسلماً زدودن آنها بدين راحتي مقدور و ميسر نيست.
البته تاريخ نوشته و نانوشته و کم و بيش مبهم تکامل فرش ايران و وسعت و گستردگی جغرافيائی و تنوع آن در زمينه های گوناگون و همچنين عدم دسترسی به نمونه های مستند در اين زمينه بدليل عدم مقاومت لازم فرش در مقابل عوامل زمانی، مزيد بر علّت گشته و بسياری از نکات مبهم را بوجود آورده‌ و گاه برخي از آنها را برای هميشه لاينحل نموده‌اند، امّا آنچه مسلم است اينکه اين مطلب قاعده کلی و گريز ناپذير نبوده و چنانچه سنت حسنه تبادل و تضارب آراء و افکار در رابطه با مجموعه مسائل فرش ايران به جای بعضی مسائل حاشيه ای و غير ضروری به سمينارها، کنفرانسها و نشريات کشيده شده و به آن ارزش و اعتبار داده شود، آنگاه بجرأت مي توان ادعا و اثبات نمود که بسياری از نکات مبهم موجود در رابطه با فرش ايران را مي توان با تحقيق و بررسی، و تأمل و دقت، و صبر و حوصله يا بطور کلی روشن و حل نمود و يا حداقل به واقعيات نزديکتر کرد، انشاء ا… که چنين باد.
البته ناگفته پيداست که تحقق اين امر در توان يکي دو نفر نبوده و کار يکی دو روزه نيست، بلکه ايجاد و تداوم حرکتی فرهنگی در اين زمينه تنها راه چاره بنظر ميرسد وهمانگونه که بارها بمناسبتهای مختلف ابراز شده هيچ کس به تنهائی توان شناخت و شناساندن تمام جوانب فرش ايران را نداشته و ندارد ، هر چند که بسياری اين ادعا را داشته و دارند، بر اين باوريم که : در زمينه فرش ايران هر يک از اهل قلم و تحقيق بايد با پرهيز از کلی گوئی به نسبت اطلاعات و امکانات خود مطالب مستند و مفيدی مبتنی بر واقعيات علمی و عملی و منطبق با معيارهای کارشناسی ارائه دهند ، چرا که رعايت اين مشخصه ها در مطالب ارائه شده در زمينه فرش ايران بی ترديد به غنای علمی و باروري باورهای معقول و منطقی منجر گشته و ثمره آن که همانا در قالب تاريخی روشن و شفاف تجلّی خواهد نمود، نصيب فرش ايران خواهد گشت.
از اينروی همواره سعی در رعايت اين شيوه داشته و تا بدانجا که مقدور و ميسر بوده همّت خويش مصروف شناخت و شناساندن شاخه ای از شجره طيبه فرش ايران يعنی فرش پر آوازه آذربايجان نموده ايم ، البتّه اين سخن نيز بجهت گستردگی و تنوع فرش آذربايجان ادعائی بزرگ و خارج از توان يکفرد است ، لکن شايد قيد کلمات «مقدور و ميسر» بتوانند توجيه اين ادعا نمايند و ناگفته پيداست که در راستای اثبات اين ادعا ، اولين گام تحقيق و تفحص دقيق و کارشناسانه در زمينه هاي گوناگون است که مسلماً در موارد بسياری با تکروی انجام اين مهم ممکن و ثمر بخش نبوده و برای حصول نتيجه ای مثبت هم انديشی و تبادل آراء و افکار اجتناب ناپذير مي نمايد.
از جمله القاب و کلمات نامربوط وبيگانه که سلسه وار موجب ابهامات و جعل معانی و مصاديق غلط در فرهنگ فرش ايران در عرصه داخلی و خارجی گرديده ، می توان به واژه " سراپي " اشاره نمود .
البتّه بر ارباب بصيرت واضح است که فرش ايران بعنوان پديده ای در جرگه پديده‌های اجتماعی بناچار در مواجهه با سلايق مختلف و تعميم و تفهيم آنها خواسته و ناخواسته بعضی القاب و عبارات را پذيرا شده است امّا آنچه در اين ميان قابل توجّه و تأمل می باشد وجه تسميه اين القاب و عبارات است که در برخی موارد معلوم و حتی لازم وموجّهمی باشند ، اما در برخی ديگر نامعلوم و بعضاً توجيه ناپذيرو يا حتی غلطی فاحش اند که کلمه " سراپی " از دسته دوم بوده و هيچ توجيه منطقی برای اين واژه جعلی وجود ندارد .
شرح و بسط بحث در اين مقوله اززوايای گوناگون از حوصله اين نوشتار مجمل خارج و ادای حق مطلب ناممکن است امّا به استناد بيت معروف :
«آب دريا را اگر نتوان کشيد هم بقدر تشنه گی بايد چشيد»
به اجمال واختصاربه واژه "سراپی" مي پردازيم تا فتح بابی باشد برای پالايش فرهنگ فرش ايران ازاينگونه القاب وواژه هاي نا مربوط .
واژه «سراپي» که چنديست در عرصه فرش آذربايجان و خصوصا در مورد فرش های سده های اخيرهريس استعمال می شود ، ابتدا به ساکن بی هيچ ريشه و سابقه ای در عرصه فرهنگ فرش ايران ظهور يافته و بر سر زبانها افتاده است.
شايد حدوداً سه دهه پيش بود که برای اولين بار کلمه «سراپي» را شنيدم که منظور گوينده يک نوع از بافته های نسل اوّل هريس بود که نقوش آرام و هندسی، رنگهای طبيعی و گياهی، بافت درشت و نامنظم از مشخصه هاي بارز آن بشمار می رفت، امّا از آنروز تاکنون با تمام تحقيق و تفحصی که از منابع مختلف قابل دسترس اعم از کتب و مقالات و اهل خبره و حتّی خبرگان و بافندگان محلی و بعضی مطلعين و دست اندرکاران خارجی بعمل آمد ، جوابی قانع کننده و توضيحی قابل استناد و ارائه بدست نيامد ، ولی آنچه مسلم گشت اينکه : اصطلاح «سراپي» از آنسوی مرز های جغرافيائی فرش ايران وارد فرهنگ فرش ايران گرديده است.
لکن اينکه از سوی چه منبع و يا شخصی و با چه انگيزه و استدلالی اين اصطلاح ابداع، کشف و يا منطبق شده است ، از نکات مبهم و نامعلومی است که تا به امروز در ميان مطالب تحقيقی فرش ايران ، ايضاحی بر آن ديده نمی شود ، و احيانا اگر مطلبی هست همه در حد تصورات و احتمالات غير مستند و غير کارشناسانه می باشد که برای اهل تحقيق و نظر غير قابل قبول است وای بسا که همين واژه جعلی مبهم به عمد يا از سر غفلت موجب اشتباهات فاحشی در زمينه شناخت انواع فرشهای روستايی آذربايجان از همديگر شده و يا حتی دستاويزی براي بعضی سود جويان گرديده است .
بعنوان مثا ل ، توجه به شرح و توضيح هرعکس ، و دقت در عکس ها ذيل می تواند تا حدودی روشنگر مطلب باشد:



عکس شماره 1 : قالي بافته شده در روستای الوار که به غلط به آن هريس سراپی اطلاق می شود.


عکس شماره 2 : قالی بافته شده در روستاي بخشايش که به غلط هريس سراپی ناميده می شود .


عکس شماره 3 : قالی هريس بافت محله داش خاتون که به غلط سراپی ناميده مي شود .


عکس شماره 4 : قالی بافت روستای مهروان که به غلط هريس سراپی ناميده می شود.


عکس شماره 5 : قالی بافت بخشايش معروف به کار گنجه اي که به اشتباه سراپی خوانده می شود .


عکس شماره 6 : قالی بافت روستای سوما (قره داغ) که به اشتباه هريس سراپی ناميده می شود.


عکس شماره 7 : قاليچه بافت لمبران که به غلط سراپی ناميده می شود.


عکس شماره 8 : قالی بافت روستای گوروان که به غلط هريس سراپی ناميده می شود.


عکس شماره 9 : کناره بافت روستای قلندر که به اشتباه هريس سراپی ناميده می شود.

لذا هنوز سئوالات مطروحه در زمينه واژه «سراپي» بی پاسخ و از نکات مبهم عرصه فرش ايران است ، سئوالاتی همانند :
- آيا اصطلاح «سراپي» لغتی فارسی و يا حداقل اينکه منشائی ايرانی دارد؟
- آيا «سراپي» نوعی بافت، محل بافت، زمان بافت، نوعی اندازه، نام طرح و امثالهم است؟
- آيا «سراپي» لغتی ابتکاری و يا قراردادی است يا آنکه با واسطه و يا بی واسطه ريشه در فرهنگ ايران دارد؟
- آيا مبدأ، منشاء، انگيزه و استدلال معين و مشخصی برای لغت «سراپي» وجود دارد؟
در نتيجه : به حکم عقل و منطق تا آنگاه که پاسخی مستند به اين سئوالات داده نشده و تا آنگاه که برای واژه " سراپی " توضيح وتوجيهی منطقی و مستند ارائه نشود ، بايد اين واژه را عبارتی مجعول در فرهنگ فرش ايران دانسته و از بکار بردن آن اجتناب نمود .
به فضل حق در نوشتارهای آتی به بسياری ديگر از واژگان نامربوط و نابجا که در فرهنگ مکتوب و محاوره ای فرش ايران بنا حق جا خوش کرده اند ، خواهيم پرداخت .
با آرزوي حفظ اصالتها و سنتها ، و بازيافت و تداوم مجد و عظمت فرش ايران. انشاء ا…

تحقيق و نگارش : سعيد رونقيان تبريزی
www.icsa.ir